۱۳۸۸/۰۴/۰۶

سکوت گناه است . ندای آزادی سر می دهم .

به نام آزادی خواهم نوشت !
خواستم سکوت کنم سخنی نگویم نشد ، دیدم که در این زمانه سکوت گناه است ، گناه هم انجام ندادن کار نیک است آری سکوت گناه است ! در زمانی که دختران و زنان ما بجای نوازش و محبت ، باتوم و خشونت نصیبشان می شود ، زمانی که انسان ها به جرم گفتن حقایق در زندان ها هستند ، زمانی که خون هم میهنان خاک میهن را سرخ می کند ، زمانی که دروغ ریا با ظلم خود را به مردم تحمیل می کند سکوت جایز نیست ، سکوت گناه است .

از وبلاگ نویسی دور شده بودم ولی در این چند ماه بارها خواستم بنویسم این کار را نکردم اما الان نباید سوکت کرد ! باید نوشت از جنایت های که در حق مردم میشه ، از بی عدالتی و بی قانونی باید نوشت ، بخاطر دانشجویانی که شب ها با آرامش نمی توانند بخوابند چرا که امنیتی ندارند ، از زنانی که زیر بار تبعیض جنسی خورد می شوند باید نوشت نباید سکوت کرد . از خون های که خاک میهن را سرخ کرده اند باید نوشت باید از آرمان های آزادی خواهانه جوانانی که سینه خود را سپر ظلم و ستم حکومت کردند باید دفاع کرد .

گیرم در باورتان به خاک نشستم
وساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان
زخم دار است
باریشه چه می کنید
گیرم بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که میزنید
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید