۱۳۸۸/۰۸/۰۵

انتقاد از حجاب !


نقاب دارد و دل را به جلوه آب کند
نعوذبالله اگر جلوه بی نقاب کند
فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست
چرا که هر چه کند حیله در حجاب کند
چو نیست ظاهر قرآن به وفق خواهش او
رود به باطن و تفسیر ناصواب کند
از و دلیل نباید سؤال کرد که گرگ
به هر دلیل که شد بره را مجاب کند
کس این معما پرسید و من ندانستم
هر آنکه حل کند آن را به من ثواب کند
به غیر از ملت ایران کدام جانور است
که جفت خود را نادیده انتخاب کند ؟
کجاست همت یک هیأتی زپردگیان
که مرد وار ز رخ پرده را جواب کند
نقاب بر رخ زن سد باب معرفت است
کجاست دست حقیقت که فتح باب کند
بلی نقاب بود کاین گروه مفتی را
به نصف مردم ما مالک الرقاب کند
به زهد گربه شبیهست زهد حضرت شیخ
نه بلکه گر به تشبه به آن جناب کند
اگر ز آب کمی دست گربه تر گردد
بسی تکاند و بر خشکیش شتاب کند
به احتیاط ز خود دست تر بگیرد دور
چو شیخ شهر ز آلایش اجتناب کند
کسی که غافل ازین جنس بود پندارد
که آب پنجه ی هر گربه را عذاب کند
ولی چو چشم حریصش فتد به ماهی حوض
ز سینه تا دم خود را درون آب کند
ز من مترس که خانم ترا خطاب کنم
ازو بترس که همشیره ات خطاب کند
به حیرتم ز که اسرار هیپنوتیسم آموخت
بگو بتازد و آن خانه را خراب کند
زنان مکه همه بی نقاب می گردند
اگر چه طالب آن جهد بی حساب کند
به دست کس نرسد قرص ماه در دل آب
بهل که شیخ دغا عوعو کلاب کند
به اعتدال ازین پرده مان رهایی نیست
مگر مساعدتی دست انقلاب کند
ز هم بدرد این ابرهای تیره ی شب
وثاق و کوچه پر از ماه و آفتاب

شعر از ایرج میرزا
نقاشی از پریا سبوکی