هی نگو چه کرده اند آقایان ، کل شهر را که شهر نو کردند!
شهر نو خراب بود نو کردند
.....
کلّ ِ شهر را که شهر نو کردند
در تمام کوچه ها خیابان ها
جنده های شهر را ولو کردند
هرکجا که بار داشت مسجد شد
جنده خانه را پیاده رو کردند
تا فقیر با غنی یکی بشود
بر سرِ منی یکی به دو کردند
خوشگلی خلاف داشت قدغن شد
در نتیجه عشق را وتو کردند
بعد ملتی به سیم آخر زد
خط که وصل شد فقط الو کردند
پاسخی نداشتند تا بدهند
لحن ِتیغ را تو دل برو کردند
خواجه کرده اند شاخه را حتی
انقلاب سبز را مِلو کردند
نصف شهر را سر ِاوین دَرَکه
بقیه را دم ِ پیاده رو کردند
در پی ِبلند کردن خانوم
بوق پشتِ بوق! هی هلو کردند
جاده جاکش است بس که ماشین ها
جای پارک هی عقب جلو کردند
از کسی که تاکسی گرفت و نرفت
تا کسی که شد پیاده هو کردند
هی نگو چه کرده اند آقایان
کل شهر را که شهر نو کردند!
شعر از علی عبدالرضایی
- درد دل :
- گزارش ايلنا از يكروز كاري كودكانزبالهگرد: كسي كودكيام را پشت مخازن زباله حس نكرد - اگر تنها ده دقيقه عرض يك خيابان منتظر بمانيد، حدود 30 كودك زبالهگرد در وهلههاي گوناگون به اين مخازن سر ميزنند كه نه دستكش دارند و نه دهانبند بسته و فرم مخصوص پوشيدهاند/ اغلب اين كودكان در معرض ايدز و هپاتيت هستند. پسربچه چشم عسلي آن چنان سياه و دودي شده كه هر كس نداند گمان ميكند ذغالفروش است،شلوارش كه حداقل سه سايز بزرگتر از اندازه اصلياش ميزند، چند تاي بزرگ از پاچهها خورده و پيراهن بلندش هم تا نزديكيهاي زانو رسيده. اصغر تمام روز را به تمام مخازن زباله خيابان شهر سرميزند، مخازن خاكستري رنگ زباله براي او حكم همان تخممرغهاي شانسي و لپلپهاي رنگارنگ را دارد كه با محتوايات كثيفي پر شده است. از دور به چند متري مخازن زباله كه نزديك ميشود، خدا خدا ميكند كه جنس با ارزش از پلاستيك يا آلومينيوم گيرش بيايد.
1 نظرات:
خسته نباشی رفیق ...
ارسال یک نظر